کارنکارن، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

نفس مامان و بابا کارن

داستان مرد شدن کارن و رسوا کردن مامان

1390/10/21 13:21
نویسنده : پرنا
12,411 بازدید
اشتراک گذاری

حالا میرسیم به شنبه این هفته که میشه ١٧ دی ختنه کردن آقا کارن و رسوا کردن مامانش تو بیمارستان:

کارن مامان بردیمت جایی که آشنا بود ختنه بشی،قرار بود شنبه فقط معاینه بشی بعد روز بعدش ببریمت برا ختنه که بالاخره دکتر گفت همین امروز ختنه میشی.

پسر گلم یه ٣ ساعتی ما منتظر بودیم نوبتمون بشه،یه عالمه نی نی اومده بود برا ختنه که وقتی از اتاق عمل بیرون میومدن فقط یکم نق و گریه کوچیک داشتن،تا اینکه تو رو صدا کردن که ببرمت،بابایی باهامون نبود ولی بابا بزرگ و مامان بزرگ بودن،خلاصه من و از اتاق بیرون کردن نفسم توام خواب بودی،منم بوست کردمو رفتم که دفعه دیدم صدای جیغت تمام بیمارستانو پر کرده ،خانم پرستار اومد گفت این پسرتو با چی ساکت میکنی نمیزاره ما کارمونو بکنیم که منم شیشتو دادم ولی صدات قطع شدنی نبود.......

یک ربع بعد صدام کردن که بیام تورو ببرم....وای وای وای که چه جیغایی میزدی،الهی مامان دورت بگرده اینقدر گریه کرده بودی صورتت پر از اشک بود تا حالا اینقدر گریه نکرده بودی،خلاصه یه یه ساعتی طول کشید تا با مامان بزرگ آرومت کردیم.اول فکر کردم شاید درد داری بعدش فهمیدم نخیر ناراحت شده بودی که از خواب بیدارت کردن و منم پیشت نبودم..بالاخره آقا کارن به جمع مردها پیوست .......

دوست دارم همه زندگی مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

زهرا
21 دی 90 15:57
مبارک باشه عزیزم ...دامادش کنی الهی به خوشی... من عاشق این عکسش شدم...راستش بیشتر شبیه کی هست؟ خودت یا باباش؟


سلام گلم.مرسی عزیزم.ایشآلله برا حسین جون خاله.زهرا جان من و باباش خیلی شبیه هم هستیم.ولی فعلا معلوم نیست شبیه کیه؟
برو تو فیس بوک عکس من و باباش هست.
parna sadeghzadeh

بیتا
21 دی 90 22:59
ای خدا چقد نازه خیلی دل منو برده راستی ما دخمل دم بخت داریم!!! شما دنبال عروس نیستین؟!!!
بیتا
21 دی 90 23:01
سلام خوبی؟کارن بهتر شده؟اثار مردانگیشو می گم !راستی من هر کار می کنم نمی تونم برم تو نی نی سایت تو می تونی؟
زهرا
25 دی 90 6:09
آره خیلی شبیه هم هستید...و واقعا معلوم نیست این کارن نازدار عسل ما به کی رفته...