داستان مرد شدن کارن و رسوا کردن مامان
حالا میرسیم به شنبه این هفته که میشه ١٧ دی ختنه کردن آقا کارن و رسوا کردن مامانش تو بیمارستان: کارن مامان بردیمت جایی که آشنا بود ختنه بشی،قرار بود شنبه فقط معاینه بشی بعد روز بعدش ببریمت برا ختنه که بالاخره دکتر گفت همین امروز ختنه میشی. پسر گلم یه ٣ ساعتی ما منتظر بودیم نوبتمون بشه،یه عالمه نی نی اومده بود برا ختنه که وقتی از اتاق عمل بیرون میومدن فقط یکم نق و گریه کوچیک داشتن،تا اینکه تو رو صدا کردن که ببرمت،بابایی باهامون نبود ولی بابا بزرگ و مامان بزرگ بودن،خلاصه من و از اتاق بیرون کردن نفسم توام خواب بودی،منم بوست کردمو رفتم که دفعه دیدم صدای جیغت تمام بیمارستانو پر کرده ،خانم پرستار اومد گفت این پسرتو با چی ساکت میکنی نم...
نویسنده :
پرنا
13:21